سالها پیش که من به عنوان داوطب در بیمارستان کار میکردم،دختری به بیماری عجیب و سختی دچار شده بود تنها شانس زنده ماندنش انتقال کمی از خون خانواده اش به او بود. او فقط یک برادر پنج ساله داشت.دکتر بیمارستان با برادر کوچک دختر صحبت کرد ... پسرک از دکتر پرسید : آیا در این صورت خواهرم زنده خواهد ماند؟ دکتر جواب داد : بله و پسرک قبول کرد. او در کنار تخت خواهرش خواباندیم و لوله های تزریق را به بدنش وصل کردیم ، پسرک به خواهرش نگاه کرد و لبخند زد و در حالی که خون از بدنش خارج می شد،به دکتر گفت:آیا من به بهشت می روم؟! پسرک فکر میکرد که قرار است تمام خونش را به خواهرش بدهند!!!!
خداحافظ ای ماه ! ای ماه ای ماه
دنیایی که روزی روح خودم،مرا ترک می کند
...خداوندا دو چیز را از من بگیر
اﻷ يا ايها اﻷول به نامت ابتدا کردم
126413 بازدید
18 بازدید امروز
76 بازدید دیروز
229 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian